سید مجید ظهیری
کتاب چهارمین نشست اندیشه های راهبردی آزادی
Publication year: 1391

مفهوم و ماهیت آزادی همواره وابسته به چارچوب نظری حاکم بر آن است. برای فهم چارچوب نظری حاکم بر ماهیت شناسی آزادی در نظام لیبرال دموکراسی و مقایسه آن با نظام اسلامی باید به ویژگی های عامی که نظریه پردازی در غرب دارد توجه نمود.

بخشی از مقاله به تعریف آزادی اختصاص دارد . هر تعریف از آزادی در چارچوبی عقلانی معنا پیدا می کند که نیازمند ایضاح مولفه های مندرج در آن است که این خود کاری فلسفی به معنای عام کلمه است لذا میان بحث از تعریف فلسفی آزادی و بحث فلسفی درباره تعریف آزادی تفاوت است و از این دومی گریزی نیست.

بخش دیگری از مقاله به رابطه درباره دین و لیبرالیسم اختصاص دارد. نگارنده بر این باور است که اگر بخواهیم نسبت اسلام را با لیبرالیسم بسنجیم، منطقی است که گزاره‌های ناظر به واقع اسلام را باگزاره‌های ناظر به واقع لیبرالیسم مقایسه نمائیم و گزاره‌های ناظر به ارزش اسلام را با گزاره‌های ناظر به ارزش لیبرالیسم.روش حل مسأله «نسبت گزاره‌های ناظر به واقع دین و گزاره‌های ناظر به واقع لیبرالیسم بررسی صدق و کذب گزاره‌های هر یک از دین و لیبرالیسم است.اگر بخواهیم «نسبت گزاره‌های ناظر به ارزش لیبرالیسم و گزاره‌های ناظر به ارزش دین» را بسنجیم؛ راه اثبات حقانیت گزاره‌های ناظر به ارزش، اثبات کارآمدی آنها در رسیدن به هدفی که برای آن وضع شده‌اند و نیز اثبات انسجام و سازگاری خود آن گزاره‌ها با یکدیگر است.

مبادی تصوری و تصدیقی آزادی در تفکر لیبرال بخش بعدی این جستار است که در آن به انسان شناسی لیبرال ؛ اصالت فرد در اندیشه لیبرال ؛ پراگماتیسم در اندیشه لیبرال ؛ حقیقت و فایده در اندیشه لیبرال می پردازیم. توجه به عمل در تفکر لیبرال بسیار مهم است و زیربنای رسیدن به اندیشه لیبرال مسیری است که دغدغه این را دارد که انسانها بتوانند عملا آزادانه در کنار یکدیگر زندگی کنند به وجهی که بیشترین تمتع با کمترین محدودیت را داشته باشند . یکی از نقاط تصادم و گلوگاه های التقاط اندیشه اسلامی و لیبرال ، پراگماتیسم است و در مقایسه میان فلسفه، مبانی و شاخص­های آزادی در نظام اسلامی و نظام لیبرال دموکراسی باید به آن توجه ویژه داشت .

بررسی مبانی آزادی در اسلام از حیث انسان شناسی و ارتباط انسان با خود و خدا و انسان های دیگر بحث دیگر این مقاله است . در بینش توحیدی دین، انسان استعدادهای بالقوه‌ای دارد که با یک سلسله اعمال انتخابی مبتنی بر معرفت و ایمان، طی یک سلوک نظری و عملی به صورت بالفعل درمی‌آید. این جاست که پای عنصری به میان می‌آید که از مفاهیم تعیین‌کننده شخصیت آدمی است و آن «تربیت» است. عنصر تربیت خود مستلزم اولاً تأمین آگاهی و معرفت و ثانیا جهت‌دهی در اعمال ارادی است.آزادیها در این جا به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ دسته‌ای که تأمین‌کننده مصالح آدمی هستند و دسته‌ای که با مصلحت او ضدیّت دارند.انسان آزاد و مختار است و می‌تواند عملاً هر کاری که میل اوست انجام دهد، امّا نجات، سعادت و حتی رفاه جسمی و روحی او در گرو اِعمال آزادی و اراده در مسیر هدایت و تربیت است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *