اختلاف در فهم و مـعرفت دیـنی در طـول تاریخ اسلام باعث پیدایش فرق مختلف فقهی و کلامی شده است.یکی از ابزارهای مهمی که مـیتوان با آن اختلافات فهم و معرفت دینی را در چارچوب منسجمی هدایت کرد،همانا تفکر مـنطقی-فلسفی است.اما در کـنار اخـتلافهای فرقهای فقهی و کلامی در اسلام همواره جریانی حضور داشته است که استاد مطهری قدّس سرّه آن را تحت عنوان جریان اهل حدیث معرفی میکند.این جریان با کاربرد تفکر منطقی- فلسفی در فهم و معرفت دیـنی مخالف است و در عالم شیعه نیز نفوذ کرده است.لذا اگر یکی از راههای مهم و اساسی ایجاد انسجام در بینش اسلامی، در عین وجود اختلافات فقهی و کلامی،استفاده از تفکر منطقی-فلسفی است،چنین جریانی،با مـخالفت بـا استفاده از این ابزار،نقش مهمی،هم درعالم تشیع و هم در عالم اهل سنت بازی میکند.بنابراین پرداختن به محل اختلاف این جریان با جریان عقلگرای شیعه در اصل لزوم استفاده از ابزار تفکر مـنطقی-فـلسفی در فهم و معرفت دینی یکی از اساسیترین گامهایی است که در راه انسجام بینش اسلامی باید برداشته شود.این مقاله عهدهدار تبیین آراء و نظریات علامه طباطبایی قدّس سرّه و شهید مطهری قدّس سرّه در پاسخ بـه مـخالفین کاربرد تفکر منطقی-فلسفی در فهم و معرفت دینی است.تفکیک اختلافات فقهی از اختلافات کلامی در عالم اسلام و پیدایش فرقههای فقهی و فرقههای کلامی بر این اساس،پیدایش جریان اهل حدیث در عالم تسنن و رسـوخ تـفکر آنها در میان برخی علمای شـیعه و آراء اسـتاد مـطهری قدّس سرّه در خصوص موضوعات فوق در مقدمه و فصل ریشههای اختلاف علمای مسلمان در کاربرد تفکر منطقی-فلسفی آمده است و آراء و نظریات خاص علامه طـباطبایی قـدّس سـرّه در قالب معرفی اشکالات مخالفین و پاسخهای ایشان در فصل جـداگانهای مـطرح شده است.در پایان نتیجهگیری از مباحث فوق مطرح شده و مسائل مهم دیگر مرتبط با این حوزه از بحث که باید در گـامهای دیـگر تـحقیقی و پژوهشی مورد توجه قرار گیرد معرفی شده است.
دیدگاهتان را بنویسید