پرسش از «نسبت دین و لیبرالیسم»، پرسشى مرکب (Complex) است. براى تجزیه این پرسش مرکب به مسائلى ساده و متعین باید الفاظ و مفاهیم مندرج در آن به خوبى تحلیل شوند (Conceptual analysis). مفاهیم «نسبت»، «دین» و «لیبرالیسم» به منظورهاى مختلفى در ادبیات دین پژوهى به کار مى روند و بسته به مرادى که از کاربرد این مفاهیم در نظر است مسأله «نسبت دین و لیبرالیسم» دستخوش تغییر مى شود. در این مقاله سعى شده است با تحلیل مفاهیم مندرج در این مسأله به یافتن روش حل آن کمک شود، چرا که مهمترین گام در رویارویى با یک مسأله و یافتن روش حل آن، وضوح بخشیدن به آن است.
براى حل یک مشکل یا مسأله باید روش حل آن را کشف نمود و وقتى مى توان در یافتن روش حل یک مسأله توفیق یافت که الفاظ و مفاهیم مندرج در آن نیک تحلیل شوند (analysis Conceptual) و هیچ نکته مبهمى باقى نماند، لذا مهمترین و اولین گام در رویارویى با یک مسأله، وضوح بخشیدن به آن است.
بسا مسایلى که به خاطر ابهام نهفته در اجزاشان محققان را متحیر و پاسخ ها را مبهم ساخته اند. یک مسأله وقتى قابل حل است که تا حد امکان واضح شده باشد. گاهى مسایل آن قدر کلى، عام و نامتمایزند که نه فرضیه اى را مى پذیرند و نه روش تحقیق معین و مشخصى را برمى تابند. پرسش از «نسبت دین و لیبرالیسم» نیز با این کلیت، تشخص و تعین کافى براى یک پاسخ معین و دقیق را ندارد و در واقع سؤالى مبهم است. این پرسش مرکب (Complex) در حقیقت سؤالات و پرسش هاى بسیارى را در درون خود دارد که پس از تحلیل مفاهیم مندرج در مسأله مذکور وضوح مى یابند.
دیدگاهتان را بنویسید