34
سید مجید ظهیری
اندیشه حوزه، سال هفتم، شماره 34
Publication year: 1381

مجموعه معارف انسان به سه دسته تقسیم مى‏ شوند:

۱- آنچه از طرق عادى کسب مى‏ شود؛

۲- آنچه از غیر طرق عادى کسب مى‏ شود؛

۳- آنچه از طریق غیر عادى کسب مى‏ شود.

طرق عادى کسب معرفت، یعنى: «راه‏ هایى که براى همه انسان ها در همه زمان ها بالقوه امکان دارد»، این راه ‏ها عبارتند از:

الف – طریق عقلى – استدلالى؛

ب – طریق حسى – تجربى؛

ج – طریق نقلى – تاریخى؛

د – طریق کشفى – شهودى.

طریق غیر عادى کسب معرفت، یعنى: «راهى که براى همه انسان ها در همه زمان ها بالقوه امکان ندارد» و آن «طریق وحى» است.

در ارتباط با آنچه از غیر طرق عادى توسط انسان کسب مى‏ شود، مى‏توان به علوم روحى یا فرا روان‏شناختى اشاره نمود.

در تحقیقات مختلف براى پاسخگویى به مسأله «نسبت علم و دین» اگر علم به معناى طریق عادى اول در نظر گرفته شود در حقیقت «نسبت فلسفه و دین» مطرح مى‏ گردد و اگر علم به معناى طریق دوم در نظر گرفته شود «نسبت علوم تجربى و دین» مد نظر قرار مى‏ گیرد، همین طور ممکن است طریق عادى سوم و چهارم در نظر گرفته شود که در این صورت «نسبت تاریخ و دین» و «نسبت عرفان و دین» مطرح خواهد شد.

مراد از دین مجموعه تعالیمى است که از طریق غیر عادى کسب معرفت، یعنى «وحى» بدست مى‏ آید، اما گاه معادل خود متون دینى گرفته مى‏ شود و گاه به تفسیر متون دینى و گاهى نیز به سیره عملى دینداران اطلاق مى‏ شود.

در نوشتار حاضر مراد ما از علم «مجموعه معارفى است که بشر از طرق عادى کسب معرفت تحصیل مى‏ کند» و اگر در جایى منظور بخش خاصى از آن بود تذکر مى‏ دهیم و مراد ما از دین «متون دینى» است و اگر جایى دین را به معناى «تفسیر متون دینى» و یا «سیره عملى متدینان» گرفتیم متذکر مى‏ شویم.

سعى نگارنده در این نوشتار کوتاه این است که مسأله «نسبت علم ودین» را طى ذکر چند نکته وضوح بخشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *